خبری سیاسی انتقادی اجتماعی

خبری سیاسی انتقادی اجتماعی


استیون هاوکینگ: خداوند خالق جهان نیست

بخشی از مقاله:

او می‏نویسد، “علتی که شرایط سیاره‏ی ما را منطبق و مناسب می‏سازد – خورشید واحد، ترکیب خوش اقبالانه‏اش با زمین – فاصله‏ی خورشید و جرم خورشیدی، بسیار کمتر قابل توجه است، و به مراتب شواهد قانع کننده‏ی کمتری وجود دارد که زمین فقط برای لطف به نوع بشر طراحی شده باشد.”

 

استیون هاوکینگ: خداوند خالق جهان نیست

به نقل از پژوهشکده تخصصی فیزیک و فلسفه

لندن (رویترز) – فیزیکدان برجسته‏ی بریتانیایی، استیون هاوکینگ، در کتاب جدید خود استدلال کرده است که خداوند جهان را نیافریده و “انفجار بزرگ” پیامد اجتناب ناپذیری از قوانین فیزیک بوده است.

مطابق با روزنامه‏ی تایمز که در روز سه‏شنبه منتشر شد؛ او در “طرح عظیم،” اثر مشترکش با فیزیکدان آمریکایی، لئونارد ملودینو، می‏گوید که سری جدید نظریه‏‏ها یک آفریننده برای جهان ساخته است.

هاوکینگ می‏نویسد، “چون قانونی مثل جاذبه وجود دارد، جهان تاکنون توانسته و خواهد توانست که خود به خود، از هیچ به وجود آید. ایجاد خودبه‏خودی، دلیل وجود چیزها است به جای نبودن‏شان، چرا جهان به وجود آمد، چرا ما به وجود آمدیم.”

“لازم نیست دعا کنید تا ورقه‏ای آبی رنگ پیدا شود و روند جهان را تنظیم کند.”

هاوکینگ، 68، با کتاب “تاریخچه‏ی زمان،” که در سال 1988 منتشر شده بود و شرحی بر منشا و مبدا جهان بود، و برای فعالیت‏هایش درباره‏ی سیاهچاله‏ها، کیهان‏شناسی و گرانش کوانتومی به شهرت رسید.

از سال 1974، این دانشمند بر روی پیوند دو پایه‏ی فیزیک جدید کار کرده است – نظریه‏ی نسبیت عمومی آلبرت انیشتین، که به جرم و پدیده‏ها و اثرات آن در مقیاس بزرگ مربوط می‏شود، و نظریه‏ی کوانتوم، که ذرات زیراتمی را پوشش می‏دهد.

آخرین نظرات پیشنهادی او، دیدگاه قبلی‏اش را که درباره‏ی دین اظهار داشته بود نقض می‏کند. او اخیراً نوشت که قوانین فیزیک به این معنی است که در واقع لازم نیست معتقد باشیم خدا در انفجار بزرگ دست داشته است.

او در تاریخچه‏ی زمان نوشت… “کشف یک نظریه‏ی کامل، می‏تواند منجر به پیروزی خرد بشر شود.”

او در آخرین کتاب خود گفته است که اکتشافات سال 1992 درباره‏ی چرخش سیارات به دور ستاره‏ای غیر از خورشید، برای به چالش کشیدن دیدگاه پدر فیزیک، اسحاق نیوتون کمک کرده است، که می‏گفته جهان نمی‏توانسته از هرج و مرج به وجود آمده باشد و توسط خداوند آفریده شده است.

او می‏نویسد، “علتی که شرایط سیاره‏ی ما را منطبق و مناسب می‏سازد – خورشید واحد، ترکیب خوش اقبالانه‏اش با زمین – فاصله‏ی خورشید و جرم خورشیدی، بسیار کمتر قابل توجه است، و به مراتب شواهد قانع کننده‏ی کمتری وجود دارد که زمین فقط برای لطف به نوع بشر طراحی شده باشد.”

هاوکینگ، که فقط از طریق صدای کامپیوتری سینت سایزر قادر به تکلم است، دیستروفی ماهیچه‏ای دارد که طی سال‏ها پیشرفت سمت چت بدن او را کاملاً فلج کرده است.

بیماری او وقتی که تازه بیست ساله بود شروع شد، اما در ادامه به عنوان یکی از پیشتازان دنیای علم شناخته شد، همچنین در “پیشتازان فضا” و کارتون “فیوچراما” و “سیمپسون‏ها” به عنوان مهمان ظاهر شد.

سال گذشته او اعلام کرد که از کرسی ریاضیات لوکاس در دانشگاه کمبریج کناره‎گیری کرده است، موقعیتی که یکبار نیوتن بدست آورده بود و هاوکینگ از سال 1979 بر این سمت بود.

“طرح عظیم” در هفته‏ی آینده به فروش می‏رسد.

 

*************************************************************************

مباحث استاد گرانقدرم آقای یثربی کاملاً روشن است . گمان می برم در تکمیل سخن ایشان در دفاع از بقای فلسفه و ضرورت آن بتوانم از منظر فلسفه مدرن اروپایی نیز پاورقی ای بیافزایم.تاکید ایشان بر شناخت حسی تاکیدی است که پس از هیوم از کانت گرفته تا هوسرل مورد توجه است. در واقع یکی از اساسی ترین بایسته های فلسفه مدرن بویژه دکارت و کل فلسفه آلمانی بر مفهوم سنگ بنا یا منطق بنیادینی است که کل علوم بتوانند بر اساس آن منتظم شوند. در آلمان اگر شعار جدایی علم از فلسفه داده می شده است به این معنا بوده است که فلسفه نباید روش خود را از علوم بگیرد. این حرف را مثلاً در مقدمه کتاب علم منطق هگل و اکثر آثار هوسرل ببینید با این حال این حرف به هیچ وجه به معنای عدول از تجربه به مثابه دست کم نقطه ی آغاز شناخت فلسفی نیست. فلسفه تابع علوم نیست و پیشرفت علوم به معنای عقب نشینی فلسفه نیست. با این حال نسبت به سرنوشت علوم بی تفاوت نیست.بویژه کار تبیین سنگ بنای آنها کار فلسفه است. از سوی دیگر خصلتی مکمل برای علوم دارد. فرضا در همین مسئله هاوکینگ جالب است به ا ین نکته اشاره کنم که در سال ۱۹۰۵ همزمان دو مقاله مهم از سوی انیشتین و هوسرل درباره ی زمان نوشته شد که به دو طریق فلسفی و فیزیکی از زمان نیوتونی عبور کردند. در واقع هاوکینگ با ادامه ی مطالب انیشتین به فرضیاتی درباره ی کاهش و افزایش زمان حرکت با توجه به سرعت نور رسید و آنها را مبنای سفرهای خیال گونه ای به آینده و گذشته دانست. با این حال با لحاظ کردن وجوه سوبژکتیو (فلسفی) زمانمندی از دید من (در کتابم رساله درباره ی زمان)با توجه به مباحث هوسرلی چنین چیزی غیر ممکن است. چرا که زمانمندی درونی فردی انسانی با افزایش سرعت آفاقی جابجا نمی شود یعنی اگر حتی صحیح باشد زمان آفاقی پنجاه ساله ی درون ماشین هاوکینگ به سه دقیقه کاهش یابد فرد درون ماشین در آن سه دقیقه پنجاه سال خواهد زیست (تراکتاتوس زمان بند ۲۸).
به هر حال این ساده لوحی است که گمان بریم که دستاوردهای علمی فلسفه را از اعتبار ساقط می کنند و حرف آقای یثربی در نهایت حرفی صحیح است.

*******************************************************************:

با وجود اینکه نقد دکتر یثربی بر وضعیت امروزی فلسفه اسلامی بسیار بجا و موجه می نماید، گمان می کنم بحث ایشان اساسا دربردارنده ی پاسخی به ادعای هاوکینگ و دیگر متفکران علم گرای ضد فلسفه نیست!
اول آنکه ایشان ادعا کردند که جریان های متافیزیکی فلسفه اسلامی، مانند نظام های صدرایی و سینوی یا ارسطویی در روزگار خود تاثیر آشکاری بر روند تاملات اجتماعی داشته اند، که چنین به نظر نمی آید. به خصوص در مورد ملاصدرا!
دوم اگر فلسفه اسلامی، به مرور از علم فاصله گرفته به این دلیل بوده که بر مفروضات و استدلال های ناراست استوار بوده است. عدم وجود روشی دقیق و مدون، به همراهی تعصبات دینی، از فلسفه اسلامی، جریانی متحجرانه و نااصیل ساخته است.
دکتر نوشتند: «بلکه دانشهای تجربی ضمن تحقیقات خودشان شواهدی به دست ما می‎دهند که ما را به باورهای درست در حوزه متافیزیک و حقایق نامحسوس هدایت می‏کنند.»
این گفته نادرست است! نظریه ی فیزیکی تا وقتی اعتبار دارد، که به تعبیری ابطال پذیر و قابل آزمایش باشند که این خود بر تکیه ی این ساختارها و پارادایمها بر امر محسوس و نمودپذیر دارد. بنابراین علم هیچگاه از محدوده ی امر مشاهده پذیر خارج نمی شود، هر چند ممکن است این مشاهده در بدو ارائه ی نظریه امکان پذیر نباشد.دوم آنکه نظریه علمی، لزوما انطباق عینی ندارد، و بنابراین تا وقتی که به محک آزمایش نخورد، حقیقت علمی محسوب نمی شود.
با توجه به استدلال اخیر، گمان می کنم جناب دکتر هیچ شاهد قابل قبولی برای اثبات این نکته که فلسفه در ارائه ی شناختی عینی، چیزی جز علم است، ارائه نداده است! ادعای هاوکینگ هم همین است. هاوکینگ معتقد است که اگر شناخت، تنها در گروی امر محسوس می باشد، و امر محسوس هم تنها به وسیله ی علم مطالعه می شود، پس هیچ رهیافت عینی ای جز خود علم وجود ندارد، خواه فلسفه یا دین یا عرفان یا … باشد!


****************************************

فرضیه و مشاهده جایگزین یکدیگر می شوند. هر فرضیه جدید مشاهدات جدیدی را فرا می خواند و اگر آن فرضیه پذیرفته شود با واقعیت ها بیش از فرضیه های قبلی سازگاری خواهد داشت. اما همچنان فرضیه در حالت امکانی اگر احتمالی نباشد باقی می ماند تا اینکه فرضیه های دیگری به تبیین شواهد دیگری فرا بخوانند. فرضیه های جدید اثبات نمی کنند که فرضیه های قبلی خطا بوده اند بلکه صرفا نشان میدهند آن فرضیه ها، حدس و گمان هایی بوده اند که کاملا درست نبوده اند، حدس و گمان هایی که همه چیزی بود که عالم تجربی می توانست ادعا کند.
لذا فیلسوف در جستجوی دانش وقتی ببیند که قواعد علمی، بطور عام پذیرفته شده اند، این قواعد را امور احتمالی میداند که تقریبا درست اند. و تصوری بیش از این بی احتیاطی است….. ما بر اساس فرضیات عمل می کنیم ( نه یقینیات ) و لذا چشمان مان را برای شواهد تازه باز نگه می داریم …. و باید به هر فرضیه ای که به زحمت بررسی بیرزد درست همانقدر اعتقاد داشته باشیم که دلیل موید آن مجاز می دارد…. و اگر فرضیه بقدر کافی اهمیت داشته باشد وظیفه کسب دلایل دیگر نیز اضافه می شود. این فهم عادی، صاف و ساده است و با طرز عمل محاکم عدلیه نیز هماهنگ است.
ظاهرا فرضیه معقولی است اما نباید یقینی دانست زیرا فرضیه های دیگری هم ممکن است بیان شود اما این فرضیه این امتیاز را دارد که فعلا قابل رد نیست و بطور واضح هم منجر به نتایج خطایی نمی شود…. باید کوشید روش صورت بندی همه نظریه هایی را بدست آورد که با همه واقعیت های قابل اثبات سازگاری دارد. همه این نظریه ها در این نکته مشترکند که همگی باید پیامدهای اثبات پذیر داشته باشند و به حال اهداف عملی تفاوتی نمی کند که کدام نظریه انتخاب شود…. اگر به این رویه عمل شود، این همه کاریست که می توان انجام داد. زیرا گرچه یک نظریه درست بدست نیامده است اما نشان داده می شود که چنین چیزی اساسا ممکن نیست و همه نظریه ها ممکن است درست باشند و از یک فیلسوف بیش از این انتظاری نمی رود….
هیچکس تاکنون فلسفه ای نیاورده است که هم قابل قبول و هم منسجم باشد. بیشتر فلاسفه بزرگ بخاطر انسجام، مقبولیت را فدا می سازند. فلسفه ای که منسجم نیست نمی تواند تمام صحیحی باشد اما فلسفه ای که فلسفه منسجم به آسانی می تواند تماما غلط باشد. بیشتر فلسفه های مفید، حاوی تناقضات آشکاری بوده اند اما بهمین دلیل قسمتی از آنها صحیح بوده است و دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم یک دستگاه منسجم حاوی حقیقت بیشتری است از دستگاهی که آشکارا تقریبا غلط است.
شکاکیت فلسفی، فلسفه شک محض نیست بلکه چیزی است که می توان آنرا شک جزمی نامید: دانشمند میگوید گمان میکنم چنین باشد اما یقین ندارم. اندیشمند کنجکاو میگوید نمیدانم چگونه است اما امیدوارم که کشف کنم. شکاک فلسفی میگوید هیچکس نمیداند و هیچ کس هم هرگز نخواهد دانست. وجود همین عنصر جزمی است که تیغ انتقاد را بر تن این دستگاه فلسفی برّان میکند
راسل

 
*********************************************************

طراحی بزرگ خدا و اشتباه بزرگ بشر


آنچه از علم در کتاب طراحی بزرگ مطرح شده، ممکن است صددرصد درست باشد، ولی آنچه از فلسفه در آن نتیجه گیری شده به کلی اشتباه است و مربوط به پیش فرضهای غلط ذهنی در مورد خدا می شود.
مطلب از: امیر بیدار
مدتی است که کتاب فیزیکدان معروف، استیون هاوکینگ، با نام “طراحی بزرگ” موضوعی را مطرح کرده با این عنوان که “خدا جهان را ایجاد نکرده، بلکه انفجار بزرگ نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک است”. به این موضوع از دو دیدگاه باید نگاه کرد:
نخست اینکه، قلمرو تخصص و دخالت هر علم نباید فراموش شود:
این موضوع یکی از مهمترین مسائل موجود در حیطه شناخت علم است. وقتی یک رشته علمی شروع به نظریه پردازی می کند، باید قلمرو تعریف شده آن را در نظر داشته باشد. مفهوم پژوهش تخصصی این است که مثلا یک شیمیدان، آنچه را که مشاهده کرده است عینا نقل کند، یک ریاضیدان هم همین طور و یک فیزیکدان هم به همین ترتیب. درواقع، برای پی بردن به نظام هستی، متخصصان علوم باید آخرین و جامعترین یافته های علمی و تخصصی خود را برای تکمیل یک پازل بسیار بزرگتر از اسرار آفرینش در کنار هم قرار دهند، و باید توجه کرد که نتیجه گیری، تفسیر و برداشت از این یافته ها تنها به عهده یکی از آن متخصصان نیست، بلکه آنها باید همگی و به کمک منخصصان سایر رشته ها و در راس آنها متخصصان رشته علوم انسانی اقدام به تفسیر یافته ها نمایند.
در خصوص نظریه استیون هاوکینگ هم وضع به همین منوال است. او نهایتا باید بگوید آخرین و جامعترین یافته اش در تخصص علمی اش چیست و منتظر باشد تا بقیه متخصصان هم یافته های خود را اصطلاحا روی میز بریزند، و بعد از آن باید اقدام به نتیجه گیری شود. چون همان طور که یک فیلسوف نمی تواند صرفا با تکیه بر یافته خود و بدون در نظر گرفتن نظر فیزیکدانان، ادعا کند که به اسرار هستی و نظام آفرینش و جزئیات آن پی برده است، یک فیزیکدان هم نمی تواند بدون مشورت با فیلسوفان چنین ادعایی بکند. دلیل این هم بسیار روشن است؛ هر متخصص واقعا در همان رشته خود متخصص است. کسی نمی گوید یافته استیون هاوکینگ از نظر علمی غلط است (ضمنا کسی آن را تایید هم نمی کند)، آنچه سایرین می گویند این است که نویسنده کتاب “طراحی بزرگ” در فیزیک متخصص است و حرف و نظریه او حداکثر در مورد علم فیزیک می تواند درست و حجت باشد همان طور که اشاره شد از اینجا به بعد باید اندکی سعه صدر نشان داد تا همه متخصصان یافته های خود را روی میز بریزند. و آنچه مبرهن است، این که متخصصان علوم نمی توانند در مورد کلیات نظام هستی نظریه ارائه دهند، ولی متخصصان فلسفه و دین قادر هستند چنین نظریه هایی بدهند و این امر دقیقا مربوط به ماهیت و ذات هر رشته علمی است.
به هر حال، استیون هاوکینگ این اصل را نقض کرده و با یافتن یک گزاره علمی (هرچند درست) شتابزده عمل کرده و در قلمرو سایر علوم وارد شده و اقدام به تفسیر و نتیجه گیری و برداشت در موضوعی کرده است که تخصص وی نیست، و همین امر باعث می شود مردمی که به مقام علمی وی اعتماد دارند، دچار ابهام شوند و برداشت او را (به جای یافته علمی او) علمی و حجت بدانند.
در واقع، مردم باید بدانند که از هر متخصصی چه سخنی را باید انتظار داشته باشند و بپذیرند، و در مورد نظریه فوق هم آنها باید به این نکته توجه کنند که آنچه درست است (یا ممکن است درست باشد)، یافته علمی استیون هاوکینگ است، نه برداشت فلسفی وی.
یافته علمی نویسنده کتاب فوق این است: “انفجار بزرگ، بدون علت رخ داده است.”
در حالی که برداشت فلسفی وی چنین است: “خدا جهان را ایجاد نکرده است.”

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: حسین ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , 2060.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com

مترجم سایت